Wednesday, March 26, 2008

روزمره گی

به «آیدا»، آرامش ام
*
*
روزمره گی
*
*
*
زمین را خدا انعطافی دیگر می خواست
*
ندا درآمد:«تو هم از آن مایی» ر
*
***
*
طبل ابلیس بانگ برداشت: چاکران مان به حرمت ظلمت
*
به یقین سور ِ عزا می دهند
*
شگفت از سور عزا به لطف ظلمت دمی نیاسودم از آغاز قنداق
*
مرا شاید باور افسونی دگر بود
*
کودن وار درنیافتم، خدا زمین را انعطافی دیگر می خواست
*
***
*
ابلیس هم از آغاز گفت؛
*
بهار ِهار با سگی سیاه ناله می کند
*
***
*
*
*
*
یکم فروردین ماه هشتاد و یک خورشیدی
*
ماهنامه ی «نافه» آبان ماه هشتاد و یک خورشیدی
*
*