«عیسا به دین خود، موسا به دین خود»
*
*
قرار بر آن استوار نهادم که در این پُست از پرونده ی «ترانه» که در هفته نامهی «چلچراغ» از آن سخن رانده بودند، حرفی و مطلبی با شما در میان بگذارم. اما وقتی پرونده را کامل خواندم چیز دندان گیری نیافتم. نتیجه این که بهتر دیدم بی خیال اش شوم. ر
*
آخر آن قدر مطالب این شمارهی پرونده ضعیف بود که قابل ارائه و بحث ندیدم. وقتی ترانهسرای ما این گونه ضعیف و بی منطق میاندیشد و خالی از حس و حال امروز است، مسلمن حال ترانه خوش نیست. درد در خود ترانهسراست. ر
*
پس میپردازم به تی وی «پارس» که همهی مجریاناش بلااستثنا امروزه داعیهی ایران و ایرانی بودن دارند. یکی دیگر نیز بر شرکای آقای رضاخان فاضلی هم اضافه شد! جناب «بهمن نادری» که در باب تاریخ ایران اظهار فضل های خوبی دارند. ر
*
انگار سیاست این «تی وی» دارد به سمت و سوی ناسیونالیستی بیمنطق پیش میرود بی این که بخواهد بداند این گونه پیش رفتنها ره به ترکستان است. ر
*
آن گونه که من به یاد دارم دقیقن از سالی که دولت «اصلاحات» در ایران به سمت و سوی «گفتگوی تمدن ها» پیش رفت، بسیارانی چه در داخل کشور و چه آنها که به اسم «اپوزیسیون» در خارج داعیهی مبارزه داشتند، همه هوای گذشته کردند! تواریخ سرزمین و میهن بار دیگر ورق خورد و سلاطین ایران زمین نبش قبر شدند! از کورش و داریوش گرفته تا نادرشاه افشار و... ر
*
روشن فکران بیکار ننشستند و به آیینها و رسوم گذشته نیز پرداختند. خلاصه هر کس دستی بر سر و گوش این تاریخ خاک گرفته کشید. این که آقایان چه نشستهاید ما این بودیم و آن بودیم! کسی فریاد برآورد که درفش ما این بود و دین ما آن! پس عرب پرستی چرا؟ این عرب پاپتی چه میخواسته از ما که ناموس و میهن را مورد تهاجم قرار داد و امروزه ما پرستشاش میکنیم؟
*
این حس ناسیونالیستی چه به ما داد تاکنون؟ غیر از تفرقه و ایجاد فاصله بین آن طیف و این طیف؟ آقایان ما کشوری هستیم که مجموعهای از فرقهها و اقوام گوناگون که یک سرزمین به اسم «ایران» را تشکیل دادهایم. از لُرو کرد و بلوچ و ترک گرفته تا گیلکی و عرب و... حالا وقتی به قوم «پارس» میپردازیم، چگونه انتظار داریم مثلن اعراب همسرزمین من از این مسئله نرنجند؟
*
اگر این گونه است از فردا من هم بپردازم به این نکته چون اجدادم از سرزمین کرمان برخاستهاند، و از آن جایی که طبق آخرین یافتههای باستان شناسی خاستگاه «هخامنشیان» از این سرزمین بوده است، من هم بگویم از عقب ِ این سلسله ی بزرگ تاریخ ایران هستم و چنین و چنان ام. ر
*
رسوایی این رسانهها انگار پایانی ندارد. همین دو سه سال پیش فردی با نام مستعار «هخا» ادعا کرد که با چند فروند هواپیما در فلان تاریخ در تهران خواهد نشست و... تحلیلهای دور از واقعیت این رسانهها برای مردم این سرزمین رهایی و آزادی را به بار نخواهد آورد. این گونه برنامههای پوچ نشناختن اجتماع و حال و روز ایران است و بس! یعنی هر چه به این برنامههای پوچ و بیمحتوا پرداخته شود، قدم به قدم از آرمانهای آزادی خواهانه فاصله میگیریم. ر
*
آن یکی شبکه به اسم «کانال جدید» دست روی نکتهی فسیل شدهای گذاشته به اسم «مارکسیسم» و... خب بد نیست تعدد افکار و اندیشهها. ایران فردا بایستی مامن چنین افکاری باشد بی این که به کسی یا دین و مرامی بربخورد. ر
*
عیسا به دین خود، موسا به دین خود!!! ر
*
*
*
آخر آن قدر مطالب این شمارهی پرونده ضعیف بود که قابل ارائه و بحث ندیدم. وقتی ترانهسرای ما این گونه ضعیف و بی منطق میاندیشد و خالی از حس و حال امروز است، مسلمن حال ترانه خوش نیست. درد در خود ترانهسراست. ر
*
پس میپردازم به تی وی «پارس» که همهی مجریاناش بلااستثنا امروزه داعیهی ایران و ایرانی بودن دارند. یکی دیگر نیز بر شرکای آقای رضاخان فاضلی هم اضافه شد! جناب «بهمن نادری» که در باب تاریخ ایران اظهار فضل های خوبی دارند. ر
*
انگار سیاست این «تی وی» دارد به سمت و سوی ناسیونالیستی بیمنطق پیش میرود بی این که بخواهد بداند این گونه پیش رفتنها ره به ترکستان است. ر
*
آن گونه که من به یاد دارم دقیقن از سالی که دولت «اصلاحات» در ایران به سمت و سوی «گفتگوی تمدن ها» پیش رفت، بسیارانی چه در داخل کشور و چه آنها که به اسم «اپوزیسیون» در خارج داعیهی مبارزه داشتند، همه هوای گذشته کردند! تواریخ سرزمین و میهن بار دیگر ورق خورد و سلاطین ایران زمین نبش قبر شدند! از کورش و داریوش گرفته تا نادرشاه افشار و... ر
*
روشن فکران بیکار ننشستند و به آیینها و رسوم گذشته نیز پرداختند. خلاصه هر کس دستی بر سر و گوش این تاریخ خاک گرفته کشید. این که آقایان چه نشستهاید ما این بودیم و آن بودیم! کسی فریاد برآورد که درفش ما این بود و دین ما آن! پس عرب پرستی چرا؟ این عرب پاپتی چه میخواسته از ما که ناموس و میهن را مورد تهاجم قرار داد و امروزه ما پرستشاش میکنیم؟
*
این حس ناسیونالیستی چه به ما داد تاکنون؟ غیر از تفرقه و ایجاد فاصله بین آن طیف و این طیف؟ آقایان ما کشوری هستیم که مجموعهای از فرقهها و اقوام گوناگون که یک سرزمین به اسم «ایران» را تشکیل دادهایم. از لُرو کرد و بلوچ و ترک گرفته تا گیلکی و عرب و... حالا وقتی به قوم «پارس» میپردازیم، چگونه انتظار داریم مثلن اعراب همسرزمین من از این مسئله نرنجند؟
*
اگر این گونه است از فردا من هم بپردازم به این نکته چون اجدادم از سرزمین کرمان برخاستهاند، و از آن جایی که طبق آخرین یافتههای باستان شناسی خاستگاه «هخامنشیان» از این سرزمین بوده است، من هم بگویم از عقب ِ این سلسله ی بزرگ تاریخ ایران هستم و چنین و چنان ام. ر
*
رسوایی این رسانهها انگار پایانی ندارد. همین دو سه سال پیش فردی با نام مستعار «هخا» ادعا کرد که با چند فروند هواپیما در فلان تاریخ در تهران خواهد نشست و... تحلیلهای دور از واقعیت این رسانهها برای مردم این سرزمین رهایی و آزادی را به بار نخواهد آورد. این گونه برنامههای پوچ نشناختن اجتماع و حال و روز ایران است و بس! یعنی هر چه به این برنامههای پوچ و بیمحتوا پرداخته شود، قدم به قدم از آرمانهای آزادی خواهانه فاصله میگیریم. ر
*
آن یکی شبکه به اسم «کانال جدید» دست روی نکتهی فسیل شدهای گذاشته به اسم «مارکسیسم» و... خب بد نیست تعدد افکار و اندیشهها. ایران فردا بایستی مامن چنین افکاری باشد بی این که به کسی یا دین و مرامی بربخورد. ر
*
عیسا به دین خود، موسا به دین خود!!! ر
*
*
1387/2/8