Thursday, April 24, 2008

«ساز ِخاموش»

«دلم سخت گرفته ست»
*
*
این روزها دلم سخت گرفته ست! به قول نیمای یوش: دلم سخت گرفته ست از این مهمان خانه ی مهمان کُش روزش تاریک. ر
*
دست و دلم به نوشتن نمی آید و از سویی بازدیدکننده هایی هستند از چهارگوشه ی دنیا برای دیدن و خواندن مطلب ها! دلم براشان می سوزد، وقتی در این پنجره را می گشایند و تکرار می بینند و زنگار بر پنجره! ر
*
این روزها همه ی سازها خاموش اند! سکوتی مرگبار بر میهن حاکم است و دوصد فریاد در سینه ها حبس است. این همه موضوع از شکنجه و زندان ِ دانشجو و... گرفته تا گرانی و تورم و ریاکاری و فساد مدیران کشور. فساد از نوع اخلاقی گرفته تا مالی و اداری. پیش خود می گویم از کدام شان سخن می توان ساز کرد تا حق مطلب را ادا کرده باشی؟
*
در اتاق ام نشسته ام و دیگر هیچ ترانه ای مرهم روزان و شبان ام نیست! دلم هوای یک آوای حزین کرده است. یک سی دی تازه گی ها خریده ام از همیشه ی صدا و آواز سنتی مان، «محمدرضا شجریان» با نام «ساز ِخاموش». ر
*
سی دی را چون باقی زنده گی ام در هارد کامپیوترم جا می دهم! آوای حزین کمانچه ی « کلهر» و تار خوش صدای «حسین علیزاده» آرامم می کند. صدای استاد هم که دیگر... ر
*
روی میزم دو سه کتاب نیمه خوانده و نخوانده خودنمایی می کنند!! و البته چند نشریه نیمه خوانده از جمله: «شهروند امروز» و «بخارا» و «چلچراغ» و ویژه ی روزنامه ی«اعتماد» به مناسبت نوروز. خدای من! این همه کار نیمه، کی به پایان خواهم بُردشان؟
*
پیش خودم میگویم تناقض و پارادوکس عجیبی است! نه نشریه ها با هم می خواند و نه موسیقی های موجود در هارد کامپیوترم! استاد مثلن کجا با پینک فلوید و باب دیلن و سلین دیون و فرهاد مهراد و فرامرز اصلانی و... می خواند؟؟ یا از آن سو موسیقی فیلم «آبی» با «راوی شانکار» می خواند؟
*
خلاصه میز کارم بسیار چون خودم آشفته حال است و دل و دماغ این را هم ندارم که مرتب اش کنم! شاید یکی دو روز دیگر مطلب تازه ای بگذارم در ارتباط با ترانه و موسیقی امروز به بهانه ی هفته نامه ی «چلچراغ» که پرونده ای در این خصوص در شماره ی دویست و نود خود ارائه داده است. بگذرم از این که با چه کسانی در این حوزه گپ و گفت داشته است!! ر
*
فعلن همین را داشته باشید تا بعد. ر
*
*
«محمود»
*
1387/2/5
**
_______________
پرده ی فوق به اسم «فریاد» اثر شهیر« مانچ»ر