Sunday, February 10, 2008

در آستانه ی انقلاب کبیر ایران


انقلاب کبیر ایران
*
*
روزی که زنده یاد " شاپور بختیار " در مصاحبه ای به این مضمون که خواهم نگاشت در ارتباط با وقایع مملکت با رادیو اسراییل که سخن می گفت ، کمتر کسی شاید گمان می برد ، او دست روی نکته ای حساس گذاشته است که پس از مرگش ما مردم عامه از آن آگاه خواهیم شد که دیگر خیلی دیر است و نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است ! او در آن مصاحبه اشاره داشت به اینکه : ما تحصیلکرده گان جامعه باید سر به اقتصاد و سیاست ببریم و شما آخوندها و ملاها و در یک کلام روحانیون در مساجد به ارشاد و راهنمایی مردم چون گذشته و در طول تاریخ که کارزارتان همین بوده بپردازید تا مملکت راه درست را بپیماید . اما کجا گوشی شنوا بود که ملا بر خر مملکتداری سوار بود و چون ذات هر انسانی تشنه ی قدرت و حکمرانی است خیال پایین آمدن نداشت که نداشت !! بنیانگذار کبیرش هم که ابتدا مخالف سوار شدن ملا بر اجرای امور بود یا رای اش زده شد یا پیش از این بلوف زده بود ! اگر روزی سایه ی خدا بر زمین نشسته بود و مردم حق پاگذاشتن بر سایه ی همایونی را نداشتند ، بعدش باید چهره ی همایونی را در ماه به نظاره می نشستند و یکان یکان به یکدیگر نشان می دادند ! چهره ی " آقا بزرگ " در ماه است ، پس صلوات ! ر







خلاصه آن شد که نباید ! ملت بعد از شادمانی بی سبب دچار مخمصه ای شد که تا آن زمان به چشم بارها دیده بود اما متاسفانه ملتی داشتیم که دچار فقر حافظه و دچار بیماری تاریخی فراموشی بود و این بیماری به سبب مطالعه نداشتن و غرق در تاریخ نبودن به سراغ یک ملت می آید !! اگر انقلاب کبیر فرانسه به سال 1789 میلادی ، فرانسه را از قرون وسطا به رنسانس صنعتی و ادبی و فرهنگی کشاند ، انقلاب شکوهمند اسلامی که قرار نبود نامش اسلامی شود و به ضرب شست " آقا بزرگ " شد ملت و میهن را از اصلاحات ارزی یا انقلاب سفید ِ سایه ی همایونی به وسطای اسلامی برد !! خب مبارک است و این هم تحولی در عرصه ی مملکتداری است و ایران ِ من و ما باید هر قرنی را جوری به سر برد تا جهانیان را انگشت به دهان بگذارد و همه را دچار حیرتی کند ! ر





این گفته ی مشهور که : دین افیون توده هاست ! به بار می نشیند و ملت حسینی و کربلایی به میادین نبرد با کفر و الحاد اعزام می شود دسته دسته ، تا راه قدس را از کربلا بگذراند. جنگی هشت ساله با عراق متجاوزگر آغاز می شود و صحنه های جبهه های جنگ علیه کفر و صدامیان به راه می افتد ! غافل که طرف مقابل هم خدایش در همان قبله ای است که من و مای مسلمان نماز می بریم !! پس این کفر به چه معناست ؟ کسی آنگونه پاسخ می دهد که اینان یزیدیان زمانند که مقابل حسین ایستاده اند و به خیمه ی اولاد پیغمبر تعرض کرده اند !! ملت ساده ، حرف " آقا بزرگ " برایشان حجتی بزرگ است چرا که تصویر مبارکش در ماه نشسته بوده است و خطا در گفتارش ابدن راه ندارد !! باز هم مبارک است این پیروزی ! ر





فردا قرار است امت همیشه در صحنه بار دیگر بهاران را خجسته بدارند و به میدان بازگردند تا با آرمانهای " آقا بزرگ " تجدید عهد و پیمان کنند !! باز هم مبارک است
*
آن از پول نفت و آن هم از بهای رایگان آب و برق و ... که ملت را آرامش خاطر رسید در این قریب به سی سال که از عمر مقدس جمهوری اسلامی گذشت ! ر
پس چرا نباید به میدان تجدید عهد و پیمان با آرمانهای " آقا بزرگ " رفت ؟
*
روشن فکران و کتاب خوانان ما هم که تا دیروز خیال برشان داشته بود ، سایه ی خدا را از زمین برداشته اند و دیگر در برابر کسی قرار بر کُرنش و اطاعت نیست ، یا کوچ کردند و یا کنج عزلت گرفتند و دق کردند !! ر
*
هنر و فرهنگ که تا دیروز مثلن رنگ و بویی گرفته بود به کنج ِ خانه ها رفت و اربابانش هم کوچ کردند و تعدادی هم که ماندند یا جیره خوار شدند یا سکوت کردند یا در تنهایی به آرامی مُردند ! تک و توکی هم که صدایشان بلند بود یا خفه شدند یا سانسور و اگر گاهی چیزکی درز کرد ، درزش را برای همیشه بستند ، مبادا جامعه به سمت و سوی طاغوت گام بردارد !! ر
*
تا رسید زمانه ای که به " حماسه ی دوم خرداد " تعبیرش کردند و انگار باید آنها که زمانه ای به کنجی خزیده بودند به میدان ِ فرهنگ و هنر فراخوانده می شدند و اندکی فضای جامعه ی هنری و مطبوعاتی باز شد !! باز شدن فضا همان و بگیر و ببندها همان ! روزنامه نگاران که تا دیروز ، حتا جرات نوشتن دو کلام حرف حساب را نداشتند ، با روشن شدن تاریکخانه ی اشباحی که نظام اسلامی بر معاندانش به زعمش گشوده بود و همان حکایت مشهور قتلهای زنجیره ای به دست ارباب وزارت اطلاعات بود ، فرصتی یافتند تا حقایقی را که در سینه شان سالها داشتند را بر دایره بریزند و ملت که تا دیروز با شک و تردید بعضی مسائل را دنبال می کردند با فضای بازی که ایجاد شد و حادثه ای خجسته بود فهمیدند آنچه را که نباید بفهمند ! اینکه در همه ی این سالها ، چه کسانی با وعده و دروغ و نیرنگ و قتل و آدمکشی بر ما حکمرانی می کردند به اسم اسلام و حسین و اولاد پیغمبر و این همان کلاه گشادی بود که پیش از اینها در تاریخ این مُلک مسبوق به سابقه بود و حکمرانی خاندان بنی عباس را بر ایران در طی حدود ششصد سال زنده می کرد ! همان ها که با نیت ستاندن خون حسین و اولاد پیغمبر بر بنی امیه شوریدند و خود منبری از خون در تاریخ به جای گذاشتند . منبری از دروغ و ریا و ... ر
*
آیا امروز ملت ما هنوز بیدارند و هشیار؟ یا نه این حکومت دست همه را خوانده و ملت را چنان اسیر مسائل ریز و درشت اقتصادی کرده است که جایی برای فکر و راه چاره نمانده است؟ من می گویم دیگر راه چاره ای نمانده است و اگر روزی قرار بر تغییری باشد این حکومت از درون از هم می پاشد و خود سردمداران همدیگر را له و لورده می کنند ، کما اینکه با زبان بی زبانی هر گروه و دسته ای می خواهد ملت را یار خود کند ، اما یا ملت نمی فهمند یا دیگر رمقی ندارند که به سخنان شان گوش بسپارند که همین گزینه ی دوم درست است ! ر
*
باید به انتظار نشست تا این بار خر قدرت کدام یک را سواری خواهد داد؟
*
*
*
ر « محمود » ر
بیست و یکم بهمن ماه 86 خورشیدی