Saturday, August 28, 2010

من شاعرم از شلیک به شاعر شرم‌تان باد

تیتر مطلب از آن من نیست. لورکا هفتاد و چهار سال پیش به بازجوی‌اش گفت. در زمانه‌ای که فرانکوی فاشیست اسپانیا را خوار و ذلیل کرده بود. هنوز هم ترکش‌های فاشیست‌ها در جای جای جهان قربانی می‌گیرد. حالا اسپانیای زیبا می‌خواهد سال‌مرگ او را باشکوه برگزار کند. گزارشی در صفحه‌ی آخر روزنامه‌ی "شرق" به‌تاریخ دوشنبه اول شهریور در همین مورد بخوانید.

*

فارسی وان و از آن نوشتن دیگر لوث شده است. اما فقط نکته‌ای باریک خدمت‌تان عارض شوم. ما کشورهای جهان سوم خاصه ما ایرانی‌ها پس از سی سال عقده‌ی حقارت در بیش‌تر زمینه‌ها کارمان رسیده بدان‌جا که در تلفن و ای‌میل و فلان‌جا از هم می‌پرسیم فارسی وان می‌بینی؟! یادم هست دهه‌ی پنجاه و شصت خورشیدی خودمان که فیلم‌های هندی پُرآب چشم، بازاری معرکه در ایران داشت و فیلم‌های بی‌شماری از روی آن‌ها ساخته می‌شد که لقب فیلم‌فارسی گرفتند. نکته این است که کشورهایی چون امریکا برای بیننده‌گان‌شان "لاست" می‌سازند و ما ناگزیریم در شبکه‌های فارسی‌مان فارغ از این‌که از کجا تغذیه‌ی مالی می‌شوند حالا شما بگیر آقایی به اسم حاج کمیل یا ایکس چه فرقی می‌کند برای‌مان سریال‌های عاطفی – خانواده‌گی جور می‌کنند و از آن‌جایی که تاکنون از این محصولات کم‌تر در معرض دید هم‌میهنان بوده آب از لب و لوچه‌مان همین‌جور سرازیر است. بی‌این‌که افه بیایم من که بیننده‌اش نیستم.

*

حالا هم کسی اگر بیننده این‌جور مسائل هست دست‌کم روزنامه‌ی شرق و شبکه‌ی خبری "بی‌بی‌سی" خاصه برنامه‌های "پرگار" و "صفحه‌ی دو" را از دست ندهد. در زمانه‌ای که بیش از گذشته باید هوش و حواس‌مان جمع باشد و به‌قول "موسوی" یک رسانه باشیم باید از اطراف‌مان خبر بگیریم و به بقیه هم برسانیم.

*

از رسانه‌ای چون "اینترنت" هم وبلاگ‌هامان شده دفترچه‌ی خاطرات و بغض‌ها و گریه‌هامان را این‌جا و آن‌جا زار می‌زنیم. این برای کشوری مثل فرانسه و پاریس‌اش بدک نیست نه برای کشوری چون ما که هشت‌مان گرو هفت‌مان است. دخترک ناله می‌کند که لپه نداشتم و گفته‌ام از ایران بیاید. این روزنامه‌نگار مهاجر ماست مثلن! خانم "فهیمه خضرحیدری" را می‌گویم. حالا طفلک شاید از دار دنیا آمده بوده یک خورش قیمه درست کند و ما هم بهانه‌ای بهتر برای کوبیدن‌اش پیدا نکردیم. اما مشت نمونه‌ی خروار است.

*

همیشه آرزو می‌کنم کاش کسی چون "شاملو" بود و جوان هم بود و می‌دیدیم چه در بلاگ‌اش می‌نوشت. نمی‌دانم کسی چون "دولت‌آبادی" چرا وبلاگ‌نویس نیست. مگر چه از "ساراماگو" کم دارد؟!

*

خدا را شکر که کسی چون "بهنود" می‌نویسد و تحلیل می‌کند. عده‌ای بر آن شدند که در ایران ما وبلاگ‌نویسان خوبی داریم. بر منکرش لعنت!

*

1389/6/7