Sunday, February 22, 2009

بی‌تیتر


تا ساعاتی دیگر هشتاد‌و‌یک‌امین جوایز «اسکار» اهدا خواهد شد! من پیش‌بینی خاصی ندارم! پس بی‌خیال! اما بگذارید یک پیش‌بینی بکنیم، چرا ناکام این پُست را ببندیم؟ بهترین بازیگر زن: کیت وینسلت! همین! نه بگذارید بهترین فیلم را هم پیش‌بینی کنیم!! «کتاب‌خوان»!!

*

راست‌اش از ملت سلحشور کمک عاجزانه‌ای می‌خواهم! یک سایتی که شبیه نشریه بود و شماره به شماره منتشر می‌شد و نخ و سوزن و بک‌گراندی سفید داشت تا جایی که یادم می‌آید و خانمی از سریال «لاست» می‌نوشت و... نام این سایت را اگر می‌دانید برای‌ام بنویسید و دعای ما را پشت‌تان داشته باشید. راست‌اش گم کردیم آن را...

*

دیگر این‌که چند روز پیش آقای «مسعود امینی» در تلویزیون «آی پی ان» از دوستان‌اش در «لوس‌آنجلس» سخن می‌گفت و بیش‌تر از تلویزیون‌هایی می‌گفت که در برنامه‌هایی تحت عنوان «تله‌تان» از احساسات ملت سوءاستفاده کرده و به ریش ملت در پس پرده می‌خندند و خلاصه پول‌های ملت در جیب پسران و دختران این مدیران تلویزیون‌های در کوچه‌پس‌کوچه‌های لوس‌آنجلس است و از طرفی ناموس این آقایان هم در خطر تجاوز این و آن و... خلاصه می‌گفت ملت گول این آدم‌های شیاد را نخورید... ما هم گفتیم که نگویید، نگفتید!

*



و حالا هم آقایی که از قضا می‌شناسیم ایشان را و ادعا نموده‌اند که ترانه‌ی «شطرنج» آلبوم «معجزه‌ی خاموش» را سروده‌اند، کاشف به عمل آمد که دچار توهم هستند و زین پس هر ادعایی، دروغی بیش نیست!!

*

دیگر این‌که تا پایان سال خورشیدی چیزی نمانده و هنوز خبری از تنگ بلور و سبزه و... نیست! اما الکی نگرانیم و به وقت‌اش چنان بازارها شلوغ شود که جای سوزن انداختن نباشد.

*

و حالا که جان عزیز عشقی و فانوس ِ راه من، این نشانیِ «سید‌علی صالحی» برای تو:

*

تمام این سال‌ها همیشه کسی از من سراغ تو را می‌گرفت

تو نشانیِ من بودی و من نشانیِ تو

*

گفتی بنویس

من شمال زاده شدم

اما تمام دریاهای جنوب را من گریسته‌ام.

*

راه‌ دور ِ تهران آیا

همیشه از ترانه و آواز ما تهی خواهد ماند؟!

حوصله کن ری‌را

خواهیم رفت

اما خاطرت باشد

همیشه این تویی که می‌روی

همیشه این من‌ام که می‌مانم...

*

*

1387/11/4