Tuesday, February 9, 2010

زخمِ چین پیرهن

‌فردا همه شاخک‌هاشان فعال می‌شود تا ببینند در میدان شهر تهران چه خبر است! پس‌فردا جوری دیگر باید دید قصه را... اگر اشتباه نکنم دو سال پیش در همین بلاگ نوشت‌ام که فروپاشی این نظام با اختلاف بین سران همین نظام شدنی است و لاغیر... مدرک‌اش هم موجود است اگر به آرشیو همین بلاگ در دوسال پیش رفته و روز 21 یا 22 بهمن را چک بفرمایید. و باور کنید نوسترداموس نیست‌ام. که آن بنده خدا هم شِر و وِر تحویل مردم داد و نه چیزی دیگر...

*

بعد هم با کمال پُررویی گفتند که خیال‌تان جمع ای‌میل‌ها و پیامک‌هاتان را کنترل می‌کنیم. آقا جان شما که راست راست توی روز روشن آدم‌ها را با باتوم و... زدید و ... دیگر این مسئله که جای خود دارد. ضمنن شنیدم آقای "رها" هم به جمع دوستان در اوین رسید. ترانه‌سرای محترم شهر دوستان یادشان هست که در "راه من" گفته بود:

*

من‌ام که جنگلی بی‌زمین بودم

به جرم کشف گل در "اوین" بودم

کنار هم‌قفس تنهاترین بودم

تو ساکت بودی و من واژه‌چین بودم

*

خبر دیگر این‌که ترانه‌سرای محترم و برخی دیگر از هم‌کاران ایشان در اقدامی انتحاری قرار بر این گذاشته‌اند تا حقوق پایمال شده‌ی سال‌های دربه‌دری را از آوازخوانان و صاحبان شرکت‌های تولید و پخش نوار بگیرند. از آن‌جایی که این اقدام مانند برخی دیگر از اقدامات ایشان احتمالن به بعدن موکول خواهد شد بعید نیست که چنین شود. تا باد چنین بادا...

*

از آقای "رها" نوشت‌ام که به "اوین" روانه شده اما "مزدک علی‌نظری" آزاد شده که خوش‌حال شدیم این طفلی طاقت آن دیوارها را ندارد. نه او که هیچ‌کس تحمل بند و بندیان را ندارد. تا قیامت هیچ‌کس در بند نباشد. الهی آمین...

*

در پایان مواظب خودتان باشید بچه‌ها... این تکه را با لحن آن برنامه‌ی دوران کودکی تصور کنید که می‌گفت: بچه‌ها مواظب باشیییییید...

*

زخمِ چینِ پیرهن هدیه‌ی دوست وقتِ رفتن بود

هرگز برنگشتم این راهِ من بود، این راهِ من بود*

*

*

1388/11/21

*

* راه من - شهیار قنبری - داریوش اقبالی - فرید زلاند