Monday, November 7, 2011

افراط و تفریط

مملکت‌مان در طول تاریخ از دو قشر ضربه خورده است! این دو قشر رفتارشان یا افراطی بوده یا تفریطی! پُزهای روشن‌فکری که تعریفی مطلقن قاطع از آن وجود ندارد و هر کسی بر اساس معیارهای شخصی خود، "روشن‌فکر" را تعریف می‌کند. اما اقشاری از اجتماع ایرانی چه در درون و چه در برون مرزها، هنوز اندرخم یک کوچه‌اند. هنوز اگر فردا به قول معروف تقی به توقی بخورد، گروه برافتاده را بر پشت‌بام‌ها برده و سَر خواهند بُرید. این است حال و روز مردمان ما!

*

در سال 57 کسی نگفت باباجان این کسانی که در دادگاه‌های فرمایشی حکم بر ذبح‌شان رفته مگر حقوق شرعی ندارند؟ حقوق انسانی؟ اما مفسران امروز می‌گویند دورانی بوده که هیجان بر کار عقل غالب بوده و این هیجان انقلابی وقتی فرو نشست، کسانی که با قافله از اول راه نیامده بودند، سر خود گرفتند و رفتند. این شد که مخالفانی در جامعه شکل گرفتند که از هر طیفی بودند. طیف مارکسیست که از همان اول راه چنان کنار زده شدند با ارعاب و تهدید و زندان که گویی هیچ سهمی از ابتدا در انقلاب 57 نداشته‌اند. طیف‌های مسلمان منسوب به حلقه‌ی پیشین چون "مجاهیدن خلق" هم پس از این‌که سهمی در قدرت کسب نکردند، شروع به جو ناآرامی کردند که ثمره‌اش کشتار بی‌گناهان و در نهایت بدنام کردن خود نزد اذهان عموم بود.

*

قصدم گفتن تاریخ مبارزات پس از انقلاب 57 نیست. قصدم این است که بگویم هوشیار باشیم فردا روز هم‌چون گروه‌های رادیکال رفتار نکنیم. شرط آزادی و رسیدن به دموکراسی شبیه آن‌چه در غرب دستاورد داشته است، این است که به عقاید هم‌دیگر احترامی بایسته بگذاریم. با ترورهای بی‌جای شخصیت و با حقیر و خوار شمردن اقوام بشری نه تنها خودمان به افق پیش رو نخواهیم رسید بلکه درجا خواهیم زد. هم‌چنان که مملکت‌مان پس از قرون درجا می‌زند. مطالعه‌ی تاریخ کشورمان، نشان می‌دهد مردمی دم‌دمی مزاجیم. و این خطرناک‌ترین شکل یک اجتماع است وقتی دریچه‌های بحرانی یک سد گشوده می‌شود. در این‌جا خشک و تر با هم خواهند سوخت.

*

1390/08/16