بدجور اهل نوستالژیام خاصه وقتهایی که قرار است زمان را تحویل دهیم و برویم پی کارمان! خاصه در چنین اوضاع و احوالی ترانهی دنیای این روزهای من و ما همینجور برای خودش برود تا آخر و دوباره از سر شروع شود. این روزهای آخر اسفندماه هم که کلیپ دیدنی آنرا هم از تیویهای لوسآنجلس و بلاگ ایشان دیدهاید. "روزبه بمانی" ترانهنویس اینکار بدجور در دل داریوش جا گرفته و برای کارها و آثارش احترام ویژهای قائلام. امیدوارم داریوش عزیز برای کارهای دوست نادیدهام "فواد صادقی" عزیز هم که کارهای زیبایاش را خواندهام و گمان نداشتم چنین قوی باشند، جای ویژهای باز کند. همو که بلاگ پرخوانندهی "مملکته داریم؟" را در فضای مجازی راه انداخت و عجیب کار تازهای بود.
*
آمده بودم بنویسم که روزهای آخر اسفندماه که موسم کوچ بنفشههاست به قول "شفیعی کدکنی" با دوستانی که از رهگذر این دنیای مجازی پیدایشان کرده بودم را سر کردم و بسیار خوش گذشت. هر چند جای عزیزمان "آنسه جان امیری" خالی بود. "مریم" و "شادی" و "حمید" چنان آن روزم را ساختند که روزهای آخر سال 88 را با خاطرهای خوب سر کنم. هر چند سهم بزرگ لحظاتام، گل خوشبویام در این میان کم نبود و نیست.
*
آمده بودم بنویسم که با پیامک دوستی که شعروارهای بود و سال نو را پیشاپیش تبریک گفته بود و ارسال آن به چند دوستی که سال گذشته همهی لحظاتام با آنها گذشت، حس نوشتن پیدا کردم و گفتام از کار ناشنیدهی "خواب بهار" داریوش بنویسم در این روزهای بهاری... اما این پُست «رضا علامهزاده» تکانام داد که گاهی بهار هم ضدحال میشود برایمان! پس برای روح بزرگ "منصور خاکسار" ترانهی "خواب بهار" را پیشکش میکنم. البته برای همهی آنان که سپیدی را برای فردای میهن متصورند! خاصه "ابراهیم" عزیز که به گفتهی خودش این کار مرام اینروزهایاش است.
*
ببار ای ابر بارانبار، باران را
بيار ای شُرشُر باران، بهاران را
رها کن رود عاشق، تن سوی دريا
بجوش ای چشمهی پاک، از دل صحرا
زمين بشکاف از هم، باغ برپا شو
جوانه سر برآور ، غنچه گل وا شو
نسيم از ره بياور عطر فردا را
پرنده، صبح شد، بيدار کن ما را
*
مؤذن، بانگ برکش، خلق برخيزد
بخوان نام خدا، تا ديو بگريزد
شهادت ده، گواهی کن، گواهی خواه
بگو اين، اين و آن، آن، هر چه خواهی، خواه
بگو شب رفت و خط فاصله پيداست
به چشم باز بيداری که بر فرداست
سپيدی رو به بالا میرود در خون
سياهی رو به بستر های خوابآلود
*
کنون، صف در صف هم خيل بيداران
کنون، بستر به بسترها ، سبکباران
(کُر)
*
گواهی کن، گواهی کن، گواهی کن
مرا از خويشتن تا خويش راهی کن
منام ابر و ببارانام، ببارانام
برويانام، برويانام، بهارانام
روانام کن به دريا، رودبارم من
بجوشانام به صحرا، چشمهسارم من
زمينام، میشکافام، باغ برپایام
نسيمام، گل فشانام، عطر فردایام
پرنده، خود منام، پرواز ده من را
خود صبحام، صفای راز ده من را
ببر نام خدا، رهتوشه بردارم
گواهی میدهم عزم گذر دارم
*
*
ترانهسرا: محمد اصفهانی
آهنگ و تنظیم: محمد شمس
آوازخوان: داریوش اقبالی
*
*
1388/12/28