*
دوست عزیزم از بلاگ «گراند کافه» مرا به یک بازی دعوت کرده که از قضا به «جنبش سبز ایران» مربوط است. من نیز سنتشکنی کرده و بینام بردن از دوستی هر کس را که خوانندهی این پنجرهی کوچک است را به نوشتن از این جنبش و راهکارها دعوت میکنم.
*
برای ورود به بحث به نظرات دوستمان میپردازم! ایشان نوشتهاند که جنبش از سطح پرداختن به کسی چون ا.ن فراتر رفته و دیگر مسئلهی "تقلب" در انتخابات مطرح نیست. جنبش فراگیر شده و مرزها را درنوردیده است. تا اینجا با این دوستمان کاملن موافقام. اما در اینکه این جنبش رهبر و لیدر ندارد، باید بگویم که باید و حتمن اگر ندارد باید داشته باشد و من بیتعارف کسانی جز «موسوی» و «خاتمی» را بالیاقتتر و شایستهتر برای رهبری جنبش نمیشناسم. برای این حرف و سخنام هم دلایل و براهین خود را دارم.
*
این دو مردِ تا دیروز حکومتی هم سابقهی کارهای سیاسی در دل حکومت اسلامی را دارند و هم کارنامهی شفافی جهت گرفتن مطالبات مدنی و ملی ملت ایران! خاصه «موسوی» که در وقایع اخیر شجاعت و جسارتاش را به اثبات رساند. هیچ جنبشی بدون رهبر نمیتواند به مطالبات بهحق خود دست یابد. پس راه افتادن به دنبال باد و هوا ما را به سرمنزل مقصود نمیرساند. دوستمان نوشتهاند که این جنبش رسانه ندارد و هر کدام از ما یک رسانهایم برای اطلاعرسانی و آگاهی دادن به تودههای جنبش. این حرف و سخن جنبش سبز به رهبری «موسوی» بود که هر شهروند یک ستاد انتخاباتی! حال هر شهروند یک بنگاه خبرپراکنی و آگاهی دهنده!
*
نکتهی مهم ایناست که حکومت دوست میدارد این جنبش رهبر نداشته باشد و به هر حیلهای متوسل میشود تا رهبران ابتدایی جنبش را از مردم و ملت براند! خطر دیگر این است که با شایعات و پراکندن زمزمههایی پیرامون نالایقی رهبران، مردم را تحریک میکند تا رهبران را به صحنه جهت کارهای مسلحانه بکشاند و این همان فرصتی است که نظام میتواند با توسل جستن به آن رهبران را دستگیر و اقدام علیه امنیت ملی یکی از اتهامات آنان شود. هنوز هستند کسان بیشماری از طیف سبزها که صبوری را پیشه خود نمیکنند و این زمزمهها را درون جامعه تکثیر میکنند و از رهبران میخواهند که یک کمربند مسلحانه جهت جنگهای چریکی و خیابانی ترتیب بدهند.
*
هماکنون که جنبش با سکوت و راهپیماییهای مسالمتجویانه با اتکا به اصول قانون اساسی تجمعاتی را برگزار کرده است با اتهام دخالت بیگانهگان و خارجیان مواجهه است، چه رسد به روزی که علنی حکومت ببیند جنبش میخواهد مسلحانه و زورگویانه کار خود به پیش ببرد. اینجاست که پی به زیرکی و هوشیاری رهبری چون «موسوی» میبریم.
*
سم مهلک این جنبش ناامیدی و ترس و رُعب و وحشتیست که حکومت با دستگیری بزرگان نزدیک به جنبش در روزهای ابتدایی انجام داد تا امروز با اعترافات دروغین و فرمایشی بخواهد با ملت سخن بگوید! بگوید که این جنبش خائن به نظامیست که پاسدار دین و مذهب و خاک شماست! اما دیگر در عصر رسانهها این حرفها محلی از اعراب ندارد و خوشبختانه سلاحی که از رسانهها در عصر اینترنت در دست جنبش است این توطئهی کثیف را خنثا کرده است!
*
هیچ شکی نیست که دیگر جلوی این سیل را بههیچ روی با توجه به شواهد موجود نمیتوان گرفت و در آیندهای نزدیک نقش «هاشمی رفسنجانی» در رهبری بخشی دیگر از جنبش نمایانتر خواهد شد. باید انتظار کشید و دید که صحنهی سیاست فردا آیا سبزتر خواهد شد یا رنگ خون خواهد دید.
*
*