یک هفته از آزمایش بزرگ گذشت! «بیگ بنگ» را میگویم! اما وبلاگهای بزرگمان همه خاموش، به فکر یک وجب زیرنافشان و دستشان درد نکند! ر
*
درود بر «حافظ» ناشنیدهپند که در قرن هشتم نوشت: در ازل پرتو حُسنت زتجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد!!!! خواهشن یکبار بنشینید و این غزل «حافظ» را بخوانید و به این آزمایش ِ «بیگ بنگ» بیاندیشید! ر
*
آیا «حافظ» همه از روی تخیل و رویا سخن نوشت یا این که مدعی بود همه از دولت «قرآن» چیزها در خورجین دارد و از آن شاهد آورد و سرّ و زبان ِ «غیب» میدانست؟ کدامیک؟ خیلی دوست داشتم که زندهیاد «احمد کسروی» زنده میبود و برایام توضیح میداد که دُم خروس را باور کنم یا قسم حضرتمان را؟ ر
*
همین آقای «کسروی» به شدت به «حافظ» میتاخت که این آقا و «خیام» جز رواج «خوشگذرانی» و «بیغیرتی» و «نومیدی» چیزی در دیوانشان یافت مینشود! کجایی آقای «کسروی» که دنیا به «انفجار بزرگ» پی برد که «حافظ» با مشی رندانهاش از آن قرنها پیش سخن گفت!! ر
*
یا سراسر دیوان «شمس» مولانای رومی از «نور» سخن رفته و حتا کتاب آسمانی بارها و بارها از «نور» سخن نوشته و پندها داده است! کجایند آنان که ربط این کتاب را با دیوانهای بزرگان نادیده گرفتهاند؟ ر
*
حالا بیایید و بنویسید و بگویید که چنین بوده و ما پیش از اینها «یکتاپرست» بودیم و... خندهدارترین توجیههات برای کسانی که امروز چیزی در چنته ندارند! داشتم داشتم حساب نیست و دارم دارم را بچسب برادر!! کورش والا کجایی که ملت ِتو امروز جز «دروغ و ریا و...» چیزی در خورجین ندارند! جالب اینکه همه را به یک دین ربط میدهند و میگویند «اسلام» به ما آموخت «دروغ» بگوییم!! پس آن مومنینی که سخنشان همواره ایناست که «دروغگو دشمن خداست» دین و رسمشان چیزی جز «مسلمانیست؟» ر
*
قضاوت با شما!!
*
*
1387/6/27
*
** پرده فوق از «سالوادر دالی»