طنزنوشتی بر ترانهی«خوش»
*
*
خوشم خوشم چنان خوشم، که غصههامو می کشم
خوشم که از تو پر شدم جایی که دستام خالیه
وقتی که رویا می بافم، اسم تو نقش قالیه
خوشم که تا تو می رسم، صاحب این ضیافتم
شنونده مانده که ترانهنویس چرا «خوش» است؟ و این عنصر «تعلیق» شاهکاری میشود که ترانهنویس در ابتدا میآفریند! بعد مینویسد به سبب اینکه جایی که دستهای من خالی است، از تو پر شدهام!! آخر کسی نیست به جناب ترانهنویس بگوید مگر «بُطری» تشریف دارید که از دیگری پُر شدهاید؟ جلالخالق!!
*
ادامهی مطلب در نشریهی اینترنتی
*
«اپیزود»
*
*
1387/6/2